وقتی مهدی نه سالش بود با شوق و ذوق ساخت بلاگ را یادش دادم بچه بود و کنجکاو اکثر اوقات می اومد کنارم می نشست و مطالب وبلاگ ها را مشاهده می کرد و می خوند یادش به خیر اونموقع ها نوشته های دختره ترشیده و مسافر مترو و خانم ایکس را می خوندیم کم کم علاقمند شد و با هم وبلاگش را درست کردیم چه ذوق و شوقی داشت اسم وبلاگش را اژدها گذاشت اوائلش عکس های اژدها را سرچ می کرد و تو وبلاگش قرار می داد کم کم شروع کرد به نوشتن و بعد هم دلنوشته هاشو می گذاشت رفت و رفت تا سال اول دانشگاه
کم ,وبلاگش ,ها ,گذاشت ,های ,یادش ,وبلاگش را ,کم کم ,کرد و ,می کرد ,عکس های
درباره این سایت